n i g h t - n a m a


صفحه اول
پروفايل من
قالب هاي نايت نما



سه شنبه 13 تير 1391 | 12:13 |

گاهي دلم مي خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رويش!

دست ببرم لاي موهايش و نوازشش کنم!

حتي برايش لالايي بخوانم،

وسط گريه هايش بگويم:

غصه نخور خودم جان!

درست مي شود!درست مي شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام مي شود...

بالاخره تمام مي شود...!!!



سه شنبه 13 تير 1391 | 12:9 |

گاهی ندانسته از یک نفر بتی درست میکنی

انقدر بزرگ که از دست ابراهیم هم کاری بر نمی آید....



سه شنبه 13 تير 1391 | 12:9 |

دارم سعي مي کنم همرنگ جماعت شوم،

آهاي جماعت...

ميشود کمکم کنيد؟؟؟؟؟؟

شما دقيقا چه رنگي هستيد؟!



سه شنبه 13 تير 1391 | 12:7 |

براي خيانت ،

هــــزار راه هــســــت اما هـيــچ کــــدام

به انـــدازه تــــظـــاهـــر

به دوست داشتن کــثـيــف نـيـســـت ...



سه شنبه 13 تير 1391 | 12:5 |

سعي نکن متفاوت باشي!

فقط "خوب باش"

خوب بودن به اندازه ي کافي متفاوت است...



سه شنبه 13 تير 1391 | 12:2 |

اين روزهــــايم به تظاهر مي گذرد...

تظاهر به بي تفاوتي،

تظاهر به بي خيـــــالي،

به شادي،

به اينکه ديگــــر هيچ چيز مهم نيست...

اما . . .

چه سخت مي کاهد از جانم اين "نمايش"



سه شنبه 13 تير 1391 | 11:53 |

قهر مي کنم....!

بد اخلاق مي شوم....!

دست خودم نيست ...

ساعت و زمان هم ندارد.... !

تو که نباشي ...

زندگي بايد به کام من تلخ شود.... !!